سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علمدار جبهه :: حاج حسین خرازی

بسیجی شهید محمد ابراهیمی

بسم رب الشهداء و الصدیقین

 

خدایا ای محبوب من تو خود بهتر می دانی که چقدر بی قرارم بی قرار رسیدن هر جا که اشارتی کردی و قوتم دادی و همراهم بودی از این کوی به آن کوی از این جاده به آن جاده          
خدایا با کدامین زبان با تو سخن بگویم؟ با زبانی که با آن مرتکب خطا و گناه شده ام و زبان به شکوه گشایم ( ای علام الغیوب) از این دنیای بعضی مسئولین، از این همه خون به دل رهبر و مردم و امام زمان ( عج الله) کردن ها، از این دنیای هیچ و پوچ
خدایا! خسته ام، خسته ام.      
 از کدامین کوچه های غمین و شاد دلم حرف بزنم؟ آیا می آید آن روز که مولا و آقامان آن سفر کرده زهرا بیاید؟ زهرا جان خیلی دوست دارم با بدن خونین توفیق دیدارم دهی و بدانی که واقعا دوست دار تو و راه تو که بخاطر آن شهیده مظلومه لقب گرفتی همیشه در حسرت انتقام از...قنفذها و شمرها و اوجهل ها و ابن ملجم ها و...در دل داشتم تا بتوانم چه با اسلحه جنگی  و چه با اسلحه های دیگر فقط با یک اشاره به آنان بفهمانم که هنوز زهرا زنده است.
 خدایا توفیق زهرائی شدن را به این بنده عاصی و قاصر و حقیر و عبد که خود سرتاپا گناهم و امیدم به نجات فقط کرم و لطف خود دارد ده! یا ارحم الراحمین یا ذوالجلال و الاکرام     
ای پدرها! ای مادرها! ای برادرها! ای خواهرها!
این نظام جمهوری اسلامی را قدر بدانید و ناشکری نکنید که خدا توفیق را بما داد تا دینش را تبلیغ کنیم از عربها گرفت و به ما داد حالا کاری نکنید که از ما هم بگیرد که عواقب آن چه دنیوی و چه اخروی خیلی سنگین است




تاریخ : یادداشت ثابت - شنبه 92/4/23 | 5:49 صبح | نویسنده : ابراهیمی